انوشه انصاری؛ اولین ایرانی که به فضا سفر کرد

انوشه انصاری (نام خانوادگی او پیش از ازدواج با حمید انصاری، رئیسیان بوده) در ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۶ میلادی برابر با ۲۱ شهریور ۱۳۴۵ هجری شمسی در مشهد به دنیا آمد، اما خانواده‌شان کمی بعد از تولد انوشه به تهران نقل مکان کرد و او بزرگ‌ شده‌ی تهران است. به هنگام انقلاب، ۱۳ سال داشت. انوشه در یکی از مصاحبه‌هایش گفته: «از کودکی مسحور فضا بودم؛ خیلی به تماشای ستاره‌ها علاقه داشتم؛ رویای سفر به فضا همان موقع‌ها در سرم افتاد.» شرایط نامساعد جنگ و مشکلات دیگر باعث شد والدین انوشه که می‌خواستند او از امکان تحصیل و رسیدن به رویایش باز نماند تصمیم به جلای وطن گرفتند. خانواده‌‌ی انوشه صبر کردند تا دبیرستانش تمام شود و سرانجام ۴ سال بعد از انقلاب در ۱۹۸۴ (۱۳۶۱) به اتفاق خانواده به ایالات متحده مهاجرت کرد. ‏ ‏ ‏ ‏

همان‌طور که گفته شد انوشه از نوجوانی به فضانوردی علاقه‌مند بود و هرچند در این زمینه تحصیل نکرده بود اما رویای سفر به فضا را در سر می‌پروراند. با ثروتی که از فروش کسب‌وکار خود به دست آورده بود در سال ۲۰۰۴ با همراهی همسر و برادر شوهرش تصمیم گرفت به بنیاد جایزه‌ی ایکس (راه‌اندازی ۱۹۹۶) کمک کند. این جایزه ۱۰ میلیون دلاری که بعد از هدیه‌ی خانواده‌ی انصاری به «جایزه‌ی ایکس انصاری» تغییر نام پیدا کرد قرار بود به اولین فرد یا گروهی تعلق بگیرد که نخستین پرواز غیر دولتی به فضا را میسر می‌کند. این سفر می‌بایست توسط یک فضاپیمای رفت‌وبرگشتی (به اصطلاح قابل بازیابی) انجام می‌شد و می‌توانست حداقل ۳ نفر را به ارتفاعی بیش از ۱۰۰ کیلومتر از سطح متوسط زمین (خط کارمن) رسانده و به زمین بازگرداند. هم‌چنین فضاپیما باید می‌توانست طی دو هفته بعد از پرواز نخست، آماده پرواز مجدد شود. در نهایت در ۴ اکتبر ۲۰۰۴ فضاپیمای کوچک «SpaceShip 1» با طراحی خلاقانه‌ی «برت روتان» آمریکایی برنده‌ی این جایزه شد. این بنیاد هم‌چنان به پیش‌برد فعالیت‌های فضایی کمک می‌کند. انوشه انصاری در سال ۲۰۰۶ باز هم با یاران قدیمی (همسر و برادر شوهر) شرکت دیگری را تاسیس کرد. Prodea Systems از آن سال تا کنون فعال است و انوشه علاوه بر ریاست بر هیات مدیره، مدیر عامل آن هم هست. ‏

هرچند انوشه توانسته بود با تعیین و اهدای این جایزه وارد عرصه مدیریت سفرهای فضایی شخصی شود اما هیچ چیز همانند یک سفر واقعی به فضا او را آرام نمی‌کرد و اشتیاقش برای سفر به فضا هر روز بیشتر می‌شد. در همین هنگام بود که وی دریافت می‌توان با پرداخت مبلغ ۲۰ میلیون دلار با یک موشک سایوز به فضا سفر کرد و چند روزی را در ایستگاه فضایی بین‌المللی به سر برد.

انوشه تصمیمش را گرفت و علی رغم همه خطرات موجود، ثبت نام کرد. این سفر توسط کپسول فضایی سایوز تی‌ام‌آ متعلق به روسیه صورت می‌گرفت. طبق برنامه یک پزشک ژاپنی به نام دایسوکه انوموتو قرار بود پیش از او به این سفر برود ولی صلاحیت او به دلایل سلامتی رد شد و برنامه‌ی انوشه انصاری شش ماه جلو افتاد. سازمان فضایی روسیه در ۸ مه ۲۰۰۶ رسما اعلام کرده بود انوشه انصاری به عنوان اولین بانوی گردشگر فضایی در بهار ۲۰۰۷ به مدار کره زمین سفر خواهد کرد اما با این اتفاق، تاریخ سفر او به ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۶ تغییر کرد.

او اولین فضانورد ایرانی دنیا است و اولین زن کیهان‌گرد و چهارمین نفری است که هزینه سفر فضایی خود را پرداخت کرده ‌است. اولین گردشگر فضایی یک میلیونر آمریکایی به نام دنیس تیتو بود که در سال ۲۰۰۱ نخستین بشری شد که با پول خود به فضا سفر کرد. انوشه همچنین پس از عبدالاحد مومند فضانورد افغان دومین فضانورد فارسی‌زبان است. انصاری ترجیح می‌دهد درمورد خود از عنوان «فضانورد همراه» به‏‏جای واژه «گردشگر فضایی» استفاده کند. انوشه روی لباس خود دو پرچم ایران و آمریکا را نقش کرده بود. او دلیل این کار را اظهار دِین خود به این دو کشور که در موفقیتش نقش داشته‌اند بیان کرد.

انوشه انصاری در آخرین پست خود در وبلاگ شخصی‌اش نوشت: «شما حاضرید چقدر برای تحقق رویاهایتان بپردازید؟ آیا رویای شما ارزش حقوق یک ماه یا شاید یک سال شما دارد؟ شاید بهای آن به اندازه پس‌اندازی باشد که برای دانشگاه فرزندتان کنار گذاشته اید. آیا به اندازه تمام حقوق بازنشستگی شما می‌‌ارزد؟ از دست دادن عضوی از بدنتان چطور؟ آیا ارزش آن را دارد که برای آن بمیرید؟ قیمت واقعی یک رویا به‌راستی چقدر است؟‏

من جوابی برای این ندارم، اما فکر می‌کنم پاسخ این پرسش برای هرکس متفاوت باشد. خود من، همیشه آماده بوده‌ام و هنوز هم هستم تا زندگی خودم را برای تحقق رویاهایم فدا کنم.»

فضاپیمای سایوز حامل انوشه انصاری، فرمانده‌ی روسی، میخاییل تیورین، و مهندس پرواز اسپانیایی-آمریکایی، مایکل لوپز الگریا در صبح روز دوشنبه ۱۸ سپتامبر سال ۲۰۰۶ از پایگاه فضایی بایکونور در قزاقستان به فضا پرتاب شد، و بدین ترتیب مأموریت سایوز تی‌ام‌ای-۹ آغاز گشت. دو روز پس از قرار گرفتن در مدار زمین، فضاپیمای سایوز در ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۶ با موفقیت به ایستگاه بین‌المللی فضایی ملحق شد و اقامت ۹ روزه‌ی انوشه انصاری در ایستگاه فضایی آغاز شد. او در تمام مدت حضورش در فضا پیوسته وبلاگش را به‌روز می‌کرد و اتفاقات را شرح می‌داد. سرانجام پس از ۹ روز اقامت و پژوهش در ایستگاه بین‌المللی فضایی، انوشه انصاری در سحرگاه ۷ مهر ۱۳۸۵ مصادف با ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۶ میلادی به همراه پاول وینوگرادف روسی و جفری ویلیامز آمریکایی، دو تن از فضانوردان ساکن ایستگاه، به زمین بازگشت. پس از فرود او در ۹۰ کیلومتری شمال آرکالیک در قزاقستان با استقبال گرم خانواده‌اش، ازجمله همسرش حمید، و مقامات محلی و مسئولان سازمان فضایی روسیه مواجه شد. وی پس از معاینات پزشکی، با بالگرد برای مراسم خوش‌آمدگویی به شهر قُستانای (در قزاقستان) منتقل شد. ‏

انوشه در کتاب زندگی‌نامه‌اش (رویاهای من برای ستارگان) که آن را به کمک یکی از نویسندگان محبوب خود نوشته، توضیح می‌دهد که در دوره آموزشی او را با انواع و اقسام خطرهایی که ممکن است در یک سفر فضایی واقعی با آن‌ها رو در رو شود، آشنا کردند تا اگر ذره‌ای تردید یا ناتوانی در وجودش مشاهده شد، از فهرست مسافران حذف شود. علاوه بر این‌ها در کتاب آمده که در دوره آموزشی بارها با موقعیت‌هایی مواجه شده که در حالت عادی هیچ‌گاه انجام دادن‌شان را نمی‌پذیرفت اما در این مورد خاص هیچ مخالفتی نمی‌کند تا یگانه بخت خود برای سفر به فضا را به مخاطره نیندازد. ‏

انوشه انصاری هم مانند سایر گردشگران فضایی در معرض این انتقاد بود که به عنوان یک ثروتمند، پول هنگفتی را صرف یک ماجراجویی شخصی کرده است؛ انوشه که در طول سفر فضایی خود نه به عنوان یک گردشگر که به عنوان یک دانشمند و کیهان‌نورد ظاهر شد، در آستانه سفر فضایی خود در وبلاگش به این انتقادها پاسخ داد: «پول من از کجا آمده ؟ به شما می‌گویم. از کار سخت، از ریسک‌هایی غیر قابل باور و فدا کردن خیلی از چیزها که من و خانواده‌ام برای به دست آوردن هدف مشترکمان از دست داده‌ایم. آیا ما حق داریم با پولی که به سختی به دست آورده‌ایم چنین کنیم؟ من فکر کنم این اجازه را داشته باشیم! اما آیا این به معنی آن است که من نسبت به آن چه در جهان اطرافم می‌گذرد بی‌تفاوتم و به آن‌ها اهمیت نمی‌دهم؟ خب اگر این‌طور فکر می‌کنید، بد نیست بیش‌تر من را بشناسید و خودتان قضاوت کنید.

من مایلم بخشی از طرز تفکرم را در معرض قضاوت شما قرار دهم. بخشی از نگاه من به زندگی که مربوط به تصمیم‌گیری برای پول‌هایی است که دارم و دارید. من می‌خواهم به شما بگویم که چطور می‌توانید برای خرج کردن ثروتتان فکر کنید تا مابه‌ازای آن تغییری بزرگ به وجود بیاورید. یک تغییر واقعا بزرگ!

بیایید فرض کنیم دلتان می خواهد به درمان سرطان کمک کنید. آیا شما برای بیماران دوا می‌خرید یا مراکزی برای حمایت از بیماران سرطانی می‌سازید؟ یا بالاتر، آیا این هزینه را به یک دانشگاه می‌پردازید تا روی سرطان تحقیق کنند؟ یا این‌که دنبال بزرگ‌ترین عامل شکل‌گیری سرطان هستید و سعی می‌کنید آن را ریشه‌کن کنید؟

می‌بینید که راه‌های زیادی برای مواجهه با این مساله وجود دارد و این دست شما است که کدام راه را انتخاب کنید. ممکن است راهی را انتخاب کنید که منجر به کمک به یک گروه کوچک و در یک زمان محدود شود و یا تصمیم به انجام کاری زمان‌بر و پرهزینه بگیرید که به شناخت و حل عمومی مشکل سرطان کمک می‌کند. من شخصا راه دوم که انجام فعالیت‌های اساسی برای شناخت و حل ریشه‌یی مشکل است را انتخاب می‌کنم.»

انوشه انصاری در گفت‌وگو با برنامه‌ی «آسمان شب» شبکه‌ی چهار صدا و سیمای جمهوری اسلامی گفت: « همان‌طور که می‌دانید سفر به فضا خیلی سخت است و دشواری‌های خودش را به دنبال دارد، ولی دوست دارم تا وقتی که زنده هستم قیمت این سفر کاهش پیدا کند و اگر انشاءالله فن‌آوری پیشرفت کند در آینده‌ای نزدیک و در ۵ تا ۱۰ سال آینده هزینه سفر به فضا به پانزده تا ۲۰ هزار دلار برسد. این درصورتی محقق می شود که آژانس‌های فضایی متعددی ایجاد شود.» او سوال مجری برنامه که پرسیده بود به نظر شما آیا در طول دوران حیات ما با این حقوق خبرنگاری می‌توانیم این سفر را انجام داده و به فضا برویم، این‌گونه پاسخ داد: «من فکر می‌کنم که شما در آینده نه چندان دور سفر به فضا را انجام می‌دهید، حتی فکر می‌کنم که نه تنها یک بار، بلکه چند بار بتوانید این سفر را انجام دهید و همین که فن‌آوری پیشرفت کند سفرها به فضا بیشتر بشود. در سن ۱۲ سالگی در ایران اگر می‌خواستم بگویم که می‌خواهم به فضا بروم، مردم به من می‌خندیدند، ولی من الان به این خواسته رسیده‌ام. به علاوه خانم‌های ایرانی سنگ بنای جامعه هستند و هر کاری را که بخواهند می‌توانند انجام بدهند و برای خودشان محدودیتی قائل نمی‌شوند.»