از لحاظ روانی کودک هستید یا بالغ؟

کودک درون همان بچه کوچکی است که علاقمند است تربیت شود، مورد توجه و مراقبت قرار گیرد و وی را دوست داشته باشند. روح آزاد، شیطان و بازیگوشی است که شما آنرا سر به راه نموده و کنترل می کنید، وی عاطفی و حساس است، شما وی را هدایت نموده و آرام می کنید، با این حال در درون شما زندگی می کند. او خلاق و هنرپیشه است، شکل یافته و سامان دهی شده و نیازمند رهایی است.

کودک درون همان شمایی است که درد می کشید، نادیده گرفته می شوید، خویش را از دید افراد دیگر مخفی نموده و وجود خویش را انکار می کنید. این کودک مدام در زیر سطح قرار دارد و باعث نگرانی و ترس شما از مورد سواستفاده قرار گرفتن می شود. کودک درون آن بخش از وجود ماست که دوست دارد بچگی کند؛ یعنی این که درست مانند یک کودک شاداب و با هیجان باشد. کودک درون ماست که ما را وا می دارد شعر بگوییم، شوخی کنیم، در هپروت تخیلات مان سر کنیم و بچه بازی در بیاوریم. کودک درون ماست که قهر می کند.

 

شمایی که در زمان جوانی عاشق بازي و خوشی و سبکسر بودید. همان کسی که شما آنرا با فردی بالغ، جدّي و دارای رفتار تکلیف گرا جایگزین کردید. کودک درون شما گم شده یا فراموش شده ولی هنوز هم در ناخودآگاه شما ساکن است. کسی که می داند چطور بازي کند و خوش بگذراند و به شما کمک می کند تا خستگی را از خود دور کرده و استرس را در زندگی خود کنترل کنید.

 

شخصی که اگر آسان بگیرید، جدی بودن خود را رها کنید، بر ترس تان غلبه کنید و انعطاف پذیری و تغییر را در زندگی خود بپذیرید، می توانید او را به عنوان یک بزرگسال در نظر بگیرید. فردی در درون شما که برای انجام کارهایش نیازمند حمایت و ترغیب از طريق ابزارهای متفاوت است. از این طريق میتوانید زندگی جدید و سالمی داشته و فرصتی برای رشد شخصی بیابید.

 

کودک درون,کودک درون چیست,آشنایی با کودک درونآشنایی با کودک درون

 

کودک – کودک. اگر شما دارید با دوستان آب‌بازی می کنید، اگر شروع می کنید به تعریف لطیفه و پیامک خواندن برای همدیگر و هنگامی که با هم شوخی های پاستوریزه می فرمایید، دارید وارد یك ارتباط کودک – کودک می شوید.

 

بالغ – کودک. این هم هنگامی است که یک طرف رابطه دارد با منطق اش حرف می زند و می خواهد تصمیمات منطقی بگیرد ولی طرف مقابل هی می خواهد مسئله را عاطفی کند و با گریستن و لوس بازي و نازکشیدن، بازي را به نفع خود تمام کند.

 

بالغ – بالغ. در این رابطه هم ما و هم طرف مقابل مان منطقی هستیم و همه چیز براساس منطق پیش میرود و عاطفه دخالتی در رابطه ندارد. به عنوان مثال وقتی كه ما با استادمان در مورد یك مفهوم آماری حرف می زنیم، ممکن است این بازي را راه انداخته باشیم.