اديان جهان را تحت دو عنوان كلي «اديان ابراهيمي و اديان غير ابراهيمي» برشمرده و در ذيل به هر كدام همراه با مذاهب آنان اشاره كوتاهي خواهيم داشت.
الف: اديان ابراهيمي:
به ادياني، دين ابراهيمي اطلاق مي شود كه بعد از حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ توسط پيامبران الهي براي بشر، آورده شده است.
1. دين يهود:
بر اساس گفته هاي تورات تولّد حضرت موسي در مصر به سال 1392 قبل از ميلاد و رسالت او در صحراي سينا در سال 1312 ق م. و مرگ او پس از 120 سالگي در نزديكي مرزهاي فلسطين اتفاق افتاده[1] است و كتاب آسماني وي، تورات است.
يهوديان با توجه به اينكه در دين حضرت موسي تحريف ايجاد نموده اند بر اين باورند كه شريعت يكي است و ابتداء و انتهاي آن با حضرت موسي است. قبل از موسي شريعت و ديني نبوده و آنچه بوده، حدود عقلي و احكام مصلحتي بوده است. پس از موسي نيز شريعت و احكام ديگري نبوده و نخواهد بود. زيرا«نسخ» احكام و دستورات الهي نيز جايز نيست. يهود مدّعي است كه حضرت موسي گفته است: آئين من هرگز منسوخ نخواهد شد.[2]
پس از وفات حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ چنانچه خود آن حضرت پيش بيني مي كرد، قومش به تفرقه دچار شدند كه در اينجا به چند فرقه از آنها اشاره مي كنيم.
1. فرقه فريسيان: به معني جدا شوندگان.بخش بزرگ اين فرقه را كاهنان يهود تشكيل مي دادند.
2. فرقه صدوقيان: منسوب به يكي از روحانيون يهود به نام صدوق است. اين فرقه منكر معاد و مخالف احكام و اصول و فروع عملي دين يهود بودند. آنان فقط به حضرت موسي اعتقاد داشته و انبياء ديگر را قبول نداشتند.
3. فرقه اسنيان: اين فرقه يهودي با گرايش عرفاني محصول دوران فقر و فلاكت و اسارت يهود است. اين فرقه عليه مالكيت خصوصي شوريدند و اندوختن زر و سيم را حرام كردند و …
در يهوديت فرقه هاي ديگري چون: هروديان، زيلوت ها، قرائون، عنانيه، عيسويّه، نيز وجود داشته و يا دارند كه در كتاب هاي تفصيلي به آنها اشاره شده است. [3]
2. دين مسيحيت:
در قرآن كريم داستان حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ بسيار مفصل و روشن آمده است. قرآن داستان خلقت حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ را به قضيه خلقت حضرت آدم تشبيه كرده است. قرآن به نبوت و رسالت وي از آغاز تولد تصريح مي كند.[4]
پس از عروج حضرت عيسي و مخفي شدن آنحضرت از ديدگان، در مسيحيت نيز همچون دين يهود تحريف و اختلاف به وجود آمده و بعدها به فرقه هاي بسياري منشعب گرديد كه 3 فرقه؛ كاتوليك، ارتودوكس و پروتستان از فرقه هاي بزرگ و مشهور مسيحيت مي باشند.
1.مذهب كاتوليك: «كاتوليك» در لغت يوناني به معناي «عمومي» است. روحانيون كاتوليك معتقدند: كليساي آنها نماينده حقيقي كليساي مسيح است و عيساي مسيح انجمن مرئي را كه عبارت از همين كليسا است، تأسيس كرده است و پاپ جانشين پطرس مقدس است.[5]
2. مذهب ارتدوكس: ارتدوكس در لغت يعني سنّتي. پيروان كليساي ارتدوكس عقايدي چون: برزخ، مفهوم بي آلايش، برائت از گمراهي و عدم امكان اشتباه پاپ را قبول ندارند، آنان مي كوشند تا مراسم و شعائر خود را مانند مسيحيان اوليّه انجام دهند و عقايد سنتي و قديمي خود را حفظ كنند.[6]
3. مذهب پروتستان: اين مذهب نهضتي عليه ارتجاع كاتوليك است، لوتر رهبر اين نهضت در سال 1488م عليه بازار روحانيت كاتوليك مبني بر خريد و فروش گناه و بهشت و عفو نامه هاي پدران روحاني آشكارا به اعتراض برخواست و اين مبناي نخستين مذهب پروتستان گرديد.[7]
3. دين اسلام:
پيامبر اسلام حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ در روز 27 رجب سال چهل از عام الفيل متولد گرديده و در چهل سالگي به فرمان الهي به پيامبري مبعوث گرديد آن حضرت در طول 23 سال تلاش و كوشش توانست، اصول بنيادي اسلام را پي ريزي كند و اسلام را با عنوان آخرين دين برگزيده الهي به جهانيان بشناساند. پس از رحلت آن حضرت، در اثر اختلاف در مسئله امامت، امت اسلام به دو فرقه بزرگ اهل سنّت و تشيع تقسيم شدندو در طول تاريخ از آن دو نيز فرقه هاي متعددي منشعب گرديد.
الف: اهل سنّت: كساني هستند كه به گفته خود، پيرو سنّت و رفتار پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي باشند و از نظر كلامي به فرقه هاي، سلفي، ماتريدي، اشعري، معتزلي، ظاهري و… تقسيم مي شوند و در فروع و احكام عملي و فقهي چهار فرقه معروف، هستند حنفي، مالكي، شافعي، حنبلي[8]
ب: اماميه (تشيع):
اماميه، نام مذهبي است كه به امامت بلافصل حضرت علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ و فرزندان او ـ عليه السّلام ـ معتقدند. امامت در شيعه به معناي رياست عامة مسلمانان در امور دين و دنيا مي باشد و آن نيابت از پيغمبر است. از نظر شيعه، امام بايد اولاً معصوم باشد. ثانياً از طرف خداوند برگزيده شود. ثالثاً افضل مردم زمان خود باشد.
شيعيان اثني عشري معتقدند كه امامان داراي «علم لدني» كه تمام علوم را در بر مي گيرد، هستند.[9] و فرقه هايي كه از تشيع انشعاب پيدا كرده اند عبارت اند از:
1. زيديه: پيروان زيد بن علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ كه معروف به زيد شهيد است.
2. اسماعيليه: اين فرقه بعد از حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ به امامت فرزند بزرگش اسماعيل و يا نواده اش محمد بن اسماعيل اعتقاد دارند و در بلاد مختلف با نام هاي باطنيه، تعليميه، سبعيه، حشيشيه، ملاحده، و قرامطه خوانده مي شوند و فرقه هاي ديگري که از شيعه شيعه منشعب شده اند از بين رفته اند.[10]
ب: اديان غير ابراهيمي:
1) زرتشت: زرتشت در حدود سال 660 ق م ديني را تعليم مي داد كه يك آئين اخلاقي و طريقة يگانه پرستي بود. اين دين به اصلاحات اقتصادي و اجتماعي نيز توجه داشت دين زرتشت مذهبي است كه در جهان از مسئله «قيامت» سخن به ميان آورده و مسئله «آخر الزمان» را به مفهوم كامل خود طرح كرده است.[11] كتاب اوستا كتاب مقدس زرتشتيان است.
2) ماني: «ماني» يا «مانس» از پدر و مادري ايراني در «بابل» به سال 215 ميلادي متولد شد. پدر و مادر او با خاندان اشكاني خويشاوندي داشتند. ماني آئين زرتشت را مطالعه كرد و خود را مصلح آن شناخت. هند را سياحت كرد و با عقايد بودائي آشنا شد، سپس به ايران بازگشت و به تبليغ دين جديد پرداخت و آن را با اديان زرتشتي و بودائي و مسيحي مطابقت داد. در دين ماني جهان تركيبي از نيك و بد است. نيكي و نور و روح در يك طرف و بدي و تاريكي و جسم در طرف ديگر.[12]
3) مزدك: پايه گذار اين آئين «مزدك» پسر «پوندس» است محققان زادگاه مزدك را شهر«فسا» در فارس مي دانند. مزدك معتقد بود كه خداي خير با خداي شر نبرد كرده و او را مغلوب ساخته است.[13]
4) هندو: دين هندوئي كه شايد متعلّق به 1500 سال پيش از ميلاد مسيح باشد، قديمي ترين دين زنده جهان بوده و نيز يكي از پرطرفدارترين اديان جهان است. اعتقاد الهي اصلي دين هندويي به يك وجود الهي به نام «برهما» است كه حضور مطلق دارد.[14]
5) جينيزم: آيين جين يكي از اديان شرقي است كه چندان شناخته شده نيست. با اين همه در بين نظام هاي مذهبي و فلسفي سرزمين اصلي خود «هند» جايگاه خاصّ و قابل توجهي دارد.[15] مؤسس اين دين فردي به نام «مهاويرا» است.
6) سيك: از نظر تاريخي دين سيك، در ميان اديان زنده جهان از همه متأخرتر است. اين دين را فردي به نام«نانك» بنيان نهاد. از لحاظ تفكّر الهي، هيچ نكته برجسته اي در دين سيك وجود ندارد. اين دين به عنوان كوششي آگاهانه در زمينه هماهنگ كردن دو دين بسيار قوي و قدرتمند هند كه رقيب يكديگر بودند يعني دين هندويي و دين اسلام، ظهور كرد.[16]
7) بودا: اين دين منسوب به فردي به نام «بودا» است. وي نخستين مسئله اي كه طرح كرد اين بود كه انسان چگونه بايد زيست كند تا از آلام و رنجها در امان باشد و ميل به حيات را در خود نابود كند و سعادت خلاصي و نجات نهايي را كسب نمايد.[17]
8) تائو: در بين اديان چين، دين تائو يكي از سه دين رسمي اين كشور است و بينانگذار آن فردي به نام «لائوتسه» مي باشد.[18]
9) كنفوسيوس: دين كنفوسيوس دين اصلي و قديمي چين است. بنيانگذار اين دين فردي به نام «كنفوسيوس» مي باشد. اين دين نه تنها وجود يك ذات متعال بلكه نظارت او بر جهان را تعليم مي داد.[19]
10) شينتو: دين شينتو از روزگاران بسيار قديم دين ملّي ژاپن بوده است و از آن به عنوان سوّمين دين كهنسال جهان ياد مي كنند. اين دين در اصل عمدتاً مبتني بر پرستش طبيعت است.[20]