هر یک از ما درباره اینکه معنای عشق چیست و اینکه آیا ما آن را تجربه میکنیم یا نه، متخصص هستیم! دو نفر که عشق خود را به یکدیگر ابراز داشتهاند، باید برای اجتناب از لطمه خوردن از سوی دیگری، اظهار کنند که منظورشان از عشق چیست. مخصوصا شاید لازم باشد که معنای تعهد روشن شود ولی اکثرا میگویند عشق شیرینترین پاداش زندگی است. یک چیز باشکوه است. حلقه سوزان آتش است و یا چیزهایی از این قبیل.
در یکی از بررسیهایی که در مورد عشق انجام داده شده از 200 دانشجو خواسته شد با پاسخ دادن به جملات یک پرسشنامه گسترده، تجربه خود را توصیف کنند.
نتایج نشان میداد که تجربه عشقی آنها دربردارنده 4 ویژگی اصلی است
1) افراد عاشق خود را نیازمند یکدیگر میدانند. در هنگام تنهایی، نخستین فکری که به ذهن آنها خطور میکند، یافتن طرف مقابل است.
2) آنها علاقهمندی و دغدغه خاطر را تجربه میکنند، یعنی میل به انجام کاری برای یکدیگر.
3) آنها احساس اعتماد میکنند و معتقدند که میتوانند با امنیت، حرفهایشان را به یکدیگر بگویند.
4) این اعتماد به خوبی ایجاد شده است و افراد عاشق تحمل خطاهای طرف مقابل را دارند.
در پژوهشی دیگر، این نتیجه به دست آمد که افراد عاشق عشق خود را اینگونه نشان میدهند
1) ابراز محبت کلامی و جسمانی
2) تبادل پاداش و انجام کارهایی برای یکدیگر
3) حمایت عاطفی و اخلاقی از یکدیگر
4) صبور و شکیبا بودن نسبت به رفتارهای ناخوشایند یا کمتر خوشایند طرف مقابل
افراد عاشق نسبت به افراد غیرعاشق احساس شادی، امنیت و آرمیدگی بیشتری از بودن در کنار شریک خود میکنند. برخی پژوهشها حاکی از آن است که افراد عاشق احساس، سوز و گداز درونی توام با شور و نشاط و خوشبینی را گزارش میکنند. هوش و حواس آنها کاملا برطرف مقابل متمرکز است، یعنی آگاهی شدید راجع به شریکشان و در وحدت و کمال به سر بردن با او که سایرین را رها کرده است.
عشق های ویرانگر
اما تجربه عشق همیشه مثبت نیست و علاوه بر احساس سرخوشی و شعف، گاهی احساس افسردگی، بیتابی و بیقراری، بیعلاقگی به اوضاع و احوال شخصی، خیالپردازی و مشکل در خواب رفتن و تمرکز را هم به وجود می آورد. عدهای معتقدند که احساسهای دوسوگرا درباره معشوق یک تجربه غیرعادی به شمار نمیآید. در حقیقت، از نظر این عده، شخص عشق و نفرت را به یکسان تجربه میکند.
ماجرا این است که عاشق شدن باعث میشود در معرض احساسهای شدید (خوب یا بد) قرار بگیریم. وقتی در کنار معشوق خود هستیم، ممکن است احساس شادمانی کنیم و زمانی که از او دوریم، احساس گرفتگی و اندوه. یکی از عواملی که میتواند احساسهای ناخوشایند را توجیه کند، عدم اطمینان و یقین از آن رابطه است. شاید تا هنگامی که از احساس مشترک طرف مقابل اطمینان خاطر پیدا نکنیم، به خود اجازه عاشق شدن کامل را ندهیم. اما طرف مقابل چگونه میتواند عاشق ما شود، مگر آنکه از احساس ما مطمئن گردد؟ پس تعجبی ندارد که عاشق شدن تجربهای تماما لذتبخش نیست!
انواع و اقسام عشق
عدهای از روانشناسان معتقدند که نیمی از ازدواجها به سراشیبی سقوط میافتد و هر چه از ازدواج بیشتر طول بکشد، بیشتر فرو میرود و بدیهی است که منظورشان ازدواجهایی بوده که از ابتدا بر اساس عشق کور به وجود آمده. همین است که می گویند انتخاب عاقلانه و زندگی عاشقانه!
با تمام این ها، یونانیهای قدیم بین سنخهای مختلف عشق فرق قایل بودند. به نظر آنها این انواع از عشق وجود داشته
1)عشق شهوانی: بر اساس جاذبه جسمانی بوده و ویژگی آن اشتیاق شدید به خود فاشسازی سریع و صمیمت جنسی است.
2) عشق دوستانه: به آهستگی و در اثر دوستیهای قبلی ایجاد میشود.
3) عشق دمدمی: ویژگی افرادی است که میتوانند به سادگی از یک رابطه به سراغ رابطهای دیگر بروند یا همزمان در بیش از یک رابطه وارد شوند (طبیعتا حداقل تعهد را میتوان در این رابطه مشاهده کرد.)
4) عشق خودباخته: نوعی عشق خود باخته، ایثارگر و عمیقا دلسوزانه است.